معنی وزنی برابر سیصد کیلو

حل جدول

وزنی برابر سیصد کیلو

خروار


سیصد کیلو

خروار؛ واحد سنتی اندازه‌گیری وزن، برابر با مقدار باری که یک خر می‌توان حمل کند


واحد وزنی برابر با 10 کیلو

تَغار


برابر 3 کیلو

یک من


واحد وزنی

کیلو


وزنی برابر 75 گرم

یک سیر

لغت نامه دهخدا

سیصد

سیصد. [ص َ] (عدد مرکب، ص مرکب، اِ مرکب) سه بار صد. 300. دویست بعلاوه ٔ صد. (فرهنگ فارسی معین): و آن هفت کنیز و سیصد زن که داشت... (قصص الانبیاء). || کنایه از بسیار. (آنندراج). هر عدد بسیاری. (ناظم الاطباء):
نگاری خنده لب کو را بود در زلف سیصد چین
چنو یک بت نبیند کس بچین و قندهار اندر.
امیرمعزی (از آنندراج).
تا یکی خم بشکند ریزه شود سیصد سبو
تا مرد پیری به پیش او مرد سیصد کلوک.
عسجدی (دیوان چ طاهری شهاب ص 29).


وزنی

وزنی. [وَ] (ص نسبی) منسوب به وزن. گران و سنگین و ثقیل. (ناظم الاطباء). || (اصطلاح فقه) در مقابل مثلی. چیزهائی که معمولا با کشیدن و وزن خرید و فروش میشوند.


کیلو

کیلو. [ل ُ] (فرانسوی، پیشوند) پیشوندی است در زبانهای اروپایی که تعیین می کند که واحدی هزار بار تکثیر شده: کیلوگرم. کیلووات. || (اِ) کیلوگرم (در فرانسوی هم به همین معنی به کار رود). (فرهنگ فارسی معین).

فرهنگ فارسی هوشیار

کیلو

واحدی که هزار بار تکثیر شده، کیلو گرم، کیلو متر.


وزنی

سنگی سنگه ای


سیصد

(اسم) سه بار (‎ 300) دویست به علاوه صد.

فرهنگ معین

سیصد

(صَ) (اِ.) سه بار صد (300)، دویست به اضافه صد.

فرهنگ عمید

سیصد

سه‌صد، عدد ۳۰۰،


کیلو

واحد اندازه‌گیری وزن، برابر با هزارگرم، کیلوگرم،
هزار (در ترکیب با کلمۀ دیگر): کیلوبایت، کیلومتر،

معادل ابجد

وزنی برابر سیصد کیلو

708

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری