معنی وسیله ای ورزشی و سرگرمی برای تناسب اندام
حل جدول
هولاهوپ
مبدع وسیله ورزشی و سرگرمی هولاهوپ
آرتور ملین
وسیله بازی و سرگرمی
اسباببازی
اسباب بازی
وسیله سرگرمی کودکان
اسباب بازی
وسیله ای برای پرواز
کایت
نام ورزش تناسب اندام
ایروبیک
لغت نامه دهخدا
تناسب اندام. [ت َ س ُ ب ِ اَ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) توازن و هم آهنگی اندامهای مختلف بدن با یکدیگر، چنانکه زیبائی بدن انسان در تناسب اندام وی است. رجوع به کالبدشناسی هنری دکتر نعمت اﷲ کیهانی صص 158-163 شود.
سرگرمی
سرگرمی. [س َ گ َ] (حامص مرکب) اشتغال: مایه ٔ سرگرمی. اسباب سرگرمی.
تناسب
تناسب. [ت َ س ُ] (ع مص) همدیگر پیوند شدن. (آنندراج).با یکدیگر پیوند شدن. (ناظم الاطباء). باهم مناسبت داشتن. (غیاث اللغات). باهم نسبت داشتن. نسبت یافتن با یکدیگر. خویش هم بودن. (فرهنگ فارسی معین). || تشا کل و تماثل. (اقرب الموارد). || وجود داشتن نسبت و رابطه ٔ میان دو کس یا دو چیز. || برازیدن. || (اِمص) خویشاوندی. خویشی. || سازواری. موافقت. (فرهنگ فارسی معین): که کتاب و ترازو و آهن بیکدیگر تناسبی ندارد. (کلیله و دمنه). || (اصطلاح بدیع)، مراعاه النظیر. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به همین کلمه شود. || اصطلاح حساب، بیان تساوی دو نسبت را تناسب نامند مثلا 86 = 43 تناسب است. این تناسب را چنین می خوانند: 4 به 3 مثل 8 است به 6. اعداد 4و3و8و6 را جمله های این تناسب نامند. || اصطلاح موسیقی، هماهنگی. ج، تناسبات. (فرهنگ فارسی معین). رجوع به مناسبت و کشاف اصطلاحات الفنون شود.
فرهنگ فارسی هوشیار
تنبهر
واژه پیشنهادی
فرهنگ معین
نسبت و رابطه داشتن میان دو کسی یا دو چیز، مراعات النظیر، نام صنعتی است در شعر، و آن آوردن کلماتی است که با هم نسبت داشته باشند، مانند: اسب و زین، ماه و خورشید. [خوانش: (تَ سُ) [ع.] (مص ل.)]
فرهنگ عمید
با هم نسبت داشتن،
با یکدیگر نسبت یافتن، میان دو شخص یا دو چیز نسبت و رابطه وجود داشتن،
مانند هم شدن،
(ادبی) در بدیع، آوردن کلماتی در نظم یا نثر که با هم متناسب باشند، مثل ماهوخورشید، چشموابرو، دستوپا، گُلوبلبل، مراعاتالنظیر،
معادل ابجد
2003