معنی وصایا
لغت نامه دهخدا
وصایا. [وَ] (ع اِ) ج ِ وصیه. (از اقرب الموارد). ج ِ وصیت. (دهار) (آنندراج) (غیاث اللغات). اندرزها و پندها و وصیتها. (ناظم الاطباء): و او را [نوشیروان] خود تصنیفها و وصایاست. (ابن البلخی). || ج ِ وصایه. (ناظم الاطباء). رجوع به وصایه شود.
فرهنگ معین
(وَ) [ع.] (اِ.) جِ وصیت، پندها، اندرزها.
فرهنگ عمید
وصیت
حل جدول
پندها، اندرزها
فرهنگ فارسی هوشیار
(تک: وصیه) اندرز ها سفارش ها خواستگویه ها (اسم) جمع وصیت و وصایت
فرهنگ فارسی آزاد
وَصایا، آنچه که حق بر بندگان فرض نموده، وصیّت ها، نصائح، پندها (مفرد: وَصِیَّت، ایضاً وَصایا جمعِ وِصایَه است)،
معادل ابجد
108