معنی ولنگاری کردن

لغت نامه دهخدا

ولنگاری کردن

ولنگاری کردن. [وِ ل ِ ک َ دَ] (مص مرکب) در تداول، هرزه بودن. ول بودن. ویلان بودن. || سهل انگاری کردن. بی بندوباری کردن.

حل جدول

ولنگاری کردن

مزخرف گفتن.

مزخرف گفتن

فرهنگ فارسی هوشیار

ولنگاری کردن

(مصدر) هرزه بودن ول بودن ویلان بودن، سهل انگاری کردن بی بند و باری کردن، مزخرف گفتن.

فرهنگ عوامانه

ولنگاری کردن

مزخرف گفتن است.

معادل ابجد

ولنگاری کردن

591

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری