معنی پات
لغت نامه دهخدا
پات. (اِ) اورنگ. سریر. تخت. (جهانگیری) (رشیدی) (برهان). || نوعی از زیان و باختن در شطرنج از قبیل لات و مات. نماندن بهره برای حریف شطرنج و بازنده شدن او.
فرهنگ عمید
اورنگ، تخت،
حل جدول
تساوی شطرنج
زمانیکه تنها مهره ایی که امکان حرکت دارد شاه باشد و شاه اگر حرکت کند کیش میشود و نمیتواند حرکت کند یا اگر مهره های دیگر نیز وجو دارند نمیتوانند حرکت قانونی انجام دهند پات اتفاق می افتد و اینجا بازی مساوی میشود. پات بیشتر در اخر بازی اتفاق میفتد جایی که یا تمامی مهره ها از بازی خارج شده اند و فقط شاه وجود دارد یا اگر وجود دارند نمیتوانند حرکت قانونی انجانم دهند و فقط شاه میتواند حرکت کند اما اگر حرکت کند کیش میشود
مترادف و متضاد زبان فارسی
اورنگ، پاد، تخت، سریر، مات
معادل ابجد
403