معنی پافشاری

لغت نامه دهخدا

پافشاری

پافشاری. [ف ِ] (حامص مرکب) پایداری. ایستادگی. مقاومت. ثبات.استقامت. استواری. پابرجائی. پای برجائی. ثبات قدم. اصرار. ابرام. و با مصدر کردن صرف شود.

فرهنگ معین

پافشاری

(فِ) (حامص.) پایداری، ایستادگی.

فرهنگ عمید

پافشاری

مقاومت، استقامت، پایداری، ایستادگی،
اصرار،

حل جدول

پافشاری

ابرام، اصرار، سماجت، ایستادگی، مقاومت، ثبات قدم، پایداری

تاکید

سماجت

ابرام

مترادف و متضاد زبان فارسی

پافشاری

ابرام، اصرار، ایستادگی، پاپی، تاکید، سماجت، مداومت، مقاومت

فارسی به انگلیسی

پافشاری‌

Emphasis, Importunity, Insistence, Perseverance, Persistence, Pertinacity, Urgency

فارسی به عربی

پافشاری

اصرار

فرهنگ فارسی هوشیار

پافشاری

مقومت، ثبات، استقامت، استواری، ایستادگی

معادل ابجد

پافشاری

594

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری