معنی پالش

لغت نامه دهخدا

پالش

پالش. [ل ِ] (اِمص) اسم مصدر از پالودن. افزون شدن و بالیدن و افزایش. (برهان). فزونی. افزونی. || تصفیه.

فرهنگ معین

پالش

(لِ) (اِمص.) تصفیه، پالایش.

فرهنگ عمید

پالش

تفحص، جستجو، کاوش،
تصفیه،

حل جدول

پالش

تصفیه

فارسی به انگلیسی

پالش‌

Filtration, Purgation, Purge

معادل ابجد

پالش

333

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری