معنی پاپیچ
لغت نامه دهخدا
پاپیچ. (ن مف مرکب، اِ مرکب) پاتابه. بادیج. پالیک. || (نف مرکب) پای پیچنده. به پای پیچنده.
- عمل کسی پاپیچ او شدن، نتیجه ٔ گناهی عاید او گردیدن.
فرهنگ معین
نواری که به ساق پا پیچند، چارق، کنایه از: مزاحم. [خوانش: (اِمر.)]
فرهنگ عمید
هر چیزی که به پا بپیچند، آنچه به پا بپیچند،
نواری که به ساق پا میپیچند، مُچپیچ،
حل جدول
نام دیگر گیاه عشق
فارسی به انگلیسی
Puttee, Shinguard
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) عشقه
معادل ابجد
18