معنی پاژ

لغت نامه دهخدا

پاژ

پاژ. (اِ) باز. (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی). باج.

پاژ. (اِخ) باژ. دیهی از طوس و بعضی آن را مولد فردوسی گفته اند. نام دهی است از بلوکات طوس. (برهان). فاز.

حل جدول

پاژ

زادگاه فردوسی

فارسی به انگلیسی

پاژ

Frail, Ingredient

فرهنگ فارسی هوشیار

پاژ

(اسم) باج باز.

معادل ابجد

پاژ

1003

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری