معنی پایتخت لیختن‌اشتاین به آلمانی

حل جدول

پایتخت لیختن‌اشتاین به آلمانی

وادوز


پایتخت لیختن‌اشتاین

فادوتس

وادوز


پایتخت

تختگاه


نویسنده آلمانی سوئدی

نلی زاکس؛ شاعر و نویسنده آلمانی مقیم سوئد بود

لغت نامه دهخدا

پایتخت

پایتخت. [ت َ] (اِ مرکب) پاتخت. شهری که پادشاه در آن سکونت دارد و بعربی دارالسلطنه گویند. (غیاث اللغات). قُطب. حاکم نشین. کرسی. کرسی مملکتی.دارالملک. پادشائی. حضرت. واسطه. قاعده (تبریز قاعده آذربیجان است). قاعده ٔ ملک. عاصمه. قصبه. مستقر. مقر. مستقر ملک. نشست. نشست گاه. تختگاه. ام البلاد. سریر. سریرگاه. دارالاماره. دارالمملکه. دار مملکت: ثم عبدالعزیزبن موسی بن نصیر و سریره اشبیله. ثم ایوب بن حبیب اللحمی و سریره قرطبه. (نفخ الطیب ج 1 ص 140).


اشتال آلمانی

اشتال آلمانی. [اِ ل ِ آ] (اِخ) برحسب نوشته ٔ مرحوم قزوینی وی رئیس پستخانه ٔ ایران بوده و در سال 1896 م. نقشه ٔ بسیار متقن و دقیقی برای ایران رسم کرده و در شهر گوتا (آلمان) آنرا بطبع رسانیده است. رجوع به شدالازار حاشیه ٔ ص 191 شود.

فرهنگ معین

پایتخت

(تَ) (اِمر.) شهری که محل مقر حکومت باشد.

فرهنگ عمید

پایتخت

شهری که مرکز سیاسی یک کشور، محل اقامت پادشاه یا رئیس‌جمهوری و هیئت دولت باشد،

مترادف و متضاد زبان فارسی

پایتخت

پاتخت، تختگاه، دارالاماره، دارالسلطنه، دارالملک، شاه‌نشین، عاصمه

فارسی به عربی

پایتخت

راسمال

فرهنگ فارسی هوشیار

پایتخت

شهری که محل اقامت شاه یا رئیس جمهور ی هیئت دولت باشد

فارسی به ایتالیایی

فارسی به آلمانی

پایتخت

Hauptstadt (f), Kapital (n)

سخن بزرگان

مثل آلمانی

به امید شانس نشستن، همان و در بستر مرگ خوابیدن، همان.

در بیشتر موارد چنین به نظر می رسد که حتی مرگ نیز به قدرت اراده و خواست ما بستگی دارد.

زناشویی، غصه های خیالی و موهوم را به غصه ی نقد و موجود تبدیل می کند.

زن و شوهر اگر یکدیگر را بخواهند، در کلبه خرابه هم زندگی می کنند.

پول، غلام مرد عاقل است و ارباب مرد احمق.

با قرض اگر داماد شدی با خنده خداحافظی کن.

عشق، نیازی به آموزگار ندارد.

بهتر است دوباره سوال کنی، تا اینکه یک راه اشتباه بروی.

کسی که خوب فکر می کند لازم نیست زیاد فکر کند.

کسی که کار نکند، حق خوردن هم ندارد.

کسی که در بیرون از خانه خود را عاقلتر از محیط خانه نشان دهد، احمقی بیش نیست.

طالع هر کس به دست خودش است.

خون تمام افراد بشر یکرنگ است، ولی لیاقت آنها.......

آدم نادان در همه کار نظر می دهد.

انسان همچون رودخانه است؛ هرچه عمیق تر باشد آرام تر و متواضع تر است.

گذشت زمان بیشتر از کتاب می آموزد.

خنده بهترین داروها است.

جهنم حقیقی، وجدان مخرب است.

هنر برتر از پول است.

احمق در کار همه دخالت می کند، جز کار خودش.

دوستی مانند گیاهی است که هر چند وقت یکبار باید آبیاری شود.

همسایه ات را دوست بدار، اما دیوار مابین خود را از بین نبرید.

همه کسانی که با تو می خندند دوستان تو نیستند.

یک بار حساب نیست، یک بار چون هیچ است؛ تنها یک بار زندگی کردن مانند هرگز زندگی نکردن است.

معادل ابجد

پایتخت لیختن‌اشتاین به آلمانی

3404

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری