معنی پخت و پز
لغت نامه دهخدا
پخت و پز. [پ ُ ت ُ پ َ] (ترکیب عطفی، اِ مرکب) طبخ. پختن: پخت و پز خانه با فاطمه است. پخت و پزش خوب است
- پخت و پز کردن، در سِرّ قراری به حیله به ضرر کسی دادن.
فرهنگ معین
(پُ تُ پَ) (اِمر.) آشپزی.
حل جدول
آشپزی
فارسی به انگلیسی
Cookery, Cuisine
تعبیر خواب
خواب آشپزی، برای زنان، علامت نداشتن حامی است و اینکه باید از فرزندان خود بیشتر مراقبت کنند - آنلی بیتون
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) طبخ طباخی پختن: پخت و پز خانه با فاطمه است.
معادل ابجد
1017