معنی پدرجد

لغت نامه دهخدا

پدرجد

پدرجد. [پ ِ دَ ج َدد] (اِ مرکب) در تداول عامیانه، جدّ اَعلی.


باشو

باشو. (اِ) دراصطلاح محلی دهات کرمان پدرجد را گویند و «بابو» جد را و در لهجه ٔ عامه به صورت بابو و باشو گفته می شود.

حل جدول

پدرجد

نیا، پدر پدربزرگ


نیا، پدر پدربزرگ

پدرجد


نیا- پدر پدربزرگ

پدرجد

فرهنگ فارسی هوشیار

پدرجد

جداعلی

فرهنگ عمید

فرجد

پدرجد، جد اعلا، نیای بزرگ،

معادل ابجد

پدرجد

213

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری