معنی پرافاده

لغت نامه دهخدا

پرافاده

پرافاده. [پ ُ اِ دَ / دِ] (ص مرکب) در تداول عوام، بسیار کِبر. متکبر. مُعجب.

فارسی به انگلیسی

پرافاده‌

Bumptious, Chesty, Hoity-Toity, Supercilious

حل جدول

پرافاده

پرادعا، پرمدعا، متکبر


صفت آدم خودپسند، صفت آدم پرافاده

بددماغ


بسیار متکبر

پرافاده

مترادف و متضاد زبان فارسی

پرافاده

افاده‌دار، بوالفضول، پرادعا، پرمدعا، خودستا، فضول، فیسو، گنده‌دماغ، متکبر، مغرور،
(متضاد) بی‌افاده

انگلیسی به فارسی

bigheaded

پرافاده


cocksure

پرافاده

گویش مازندرانی

فسوک

پرافاده


فیسکی

پرافاده


بدفیس

پرافاده – متکبر


فیس دار

پرافاده و خودپسند


فیسینگ

پرافاده – خودبزرگ بین


پرفیس

پرافاده – خود بزرگ بین


فت فتی

عروس بزک کرده و پرافاده

سوئدی به فارسی

tv rsker

غره، حتمی، پرافاده،

معادل ابجد

پرافاده

293

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری