معنی پرحوصله

لغت نامه دهخدا

پرحوصله

پرحوصله. [پ ُ ح َ ص َ ل َ / ل ِ] (ص مرکب) مقابل کم حوصله. شکیبا. حمول. صبور. صابر. بردبار. متحمل:
تهیدست مردان پرحوصله
بیابان نوردان بی قافله.
سعدی (بوستان).

فرهنگ عمید

پرحوصله

کسی که صبر و بردباری بسیار دارد، شکیبا، بردبار: تهیدست مردان پرحوصله / بیابان‌نوردان بی‌قافله (سعدی۱: ۱۰۳)،

حل جدول

پرحوصله

بردبار و شکیبا، صبور

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

پرحوصله

شکیبا

مترادف و متضاد زبان فارسی

پرحوصله

بردبار، پرتحمل، پرشکیب، پرطاقت، حمول، شکیبا، صابر، صبور،
(متضاد) کم‌حوصله، ناشکیبا

فرهنگ فارسی هوشیار

پرحوصله

شکیبا، صبور، بردبار

معادل ابجد

پرحوصله

341

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری