معنی پرنمک

لغت نامه دهخدا

پرنمک

پرنمک. [پ ُ ن َ م َ] (ص مرکب) که نمک بسیار دارد. شور. || ملیح (آدمی).

حل جدول

فارسی به انگلیسی

معادل ابجد

پرنمک

312

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری