معنی پر خون

حل جدول

پر خون

دموی

گویش مازندرانی

پر خون

آدم خوش خوان، فرزندی که به نسبت سایر فرزندان به پدر علاقه...

فرهنگ فارسی هوشیار

پر خون

(صفت) کسی که دارای خون کافی و وافی باشد مقابل کم خون، خون آلود. یا جگر و دلی پر خون. پر اندوه پر درد دردمند غمزده. یا صورت چهره رخ پر خون. افروخته گلگون. یا مژه چشم دیده پر خون. خونبار.

معادل ابجد

پر خون

858

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری