معنی پر شدن
فرهنگ معین
لبریز شدن، فراوان شدن. [خوانش: (پُ. شُ دَ) (مص ل.)]
حل جدول
فارسی به انگلیسی
Fill, Heap, Store
فارسی به عربی
ملء
فرهنگ فارسی هوشیار
(مصدر) مملو گشتن ممتلی شدن امتلا ء، فراوان شدن بسیار شدن. یا پر شدن گوش (کسی) از. . . یا پر شدن قفیز. لبریز شدن پیمانه، سپری شدن چیزی. -3 مردن کشته شدن، تمام شدن پیمانه صبر برسیدن شکیب. یا پر شدن پیمانه. شکیبایی بپایان آمدن، عمر بسر آمدن رسیدن اجل.
فارسی به آلمانی
Ausfüllen, Bekleiden, Besetzen, Erfüllen, Füllen
واژه پیشنهادی
انباشت
معادل ابجد
556