معنی پر شدن

فارسی به انگلیسی

پر شدن‌

Fill, Heap, Store

فرهنگ فارسی هوشیار

پر شدن

(مصدر) مملو گشتن ممتلی شدن امتلا ء، فراوان شدن بسیار شدن. یا پر شدن گوش (کسی) از. . . یا پر شدن قفیز. لبریز شدن پیمانه، سپری شدن چیزی. -3 مردن کشته شدن، تمام شدن پیمانه صبر برسیدن شکیب. یا پر شدن پیمانه. شکیبایی بپایان آمدن، عمر بسر آمدن رسیدن اجل.


پر نهیب شدن

(مصدر) پر بیم شدن مضطرب شدن پر تشویش شدن پر نهیب گشتن.


پر بانگ شدن

(مصدر) پر غوغا گشتن پر سرو صدا شدن پر آواز شدن.


پر میوه شدن

(مصدر) پر بار شدن پر ثمر شدن اثمار.


پر درد شدن

(مصدر) پر اندوه شدنپر محنت و غم شدن پر رنج شدن.


پر اندیشه شدن

(مصدر) پر بیم شدن هراسان شدن، غمگین شدن.


پر شکن شدن

(مصدر) پر چین شدنظژنگ شدن مجعد شدن.


پر آشوب شدن

(مصدر) پر فتنه و غوغا شدن آشفته و پریشان شدن.


پر شکم شدن

(مصدر) بزرگ شکم گردیدن کلان شکم گردیدن پر شکم شدن.

فرهنگ معین

پر شدن

لبریز شدن، فراوان شدن. [خوانش: (پُ. شُ دَ) (مص ل.)]

حل جدول

پر شدن

آکنده، مملو

امتلا

فارسی به عربی

فارسی به آلمانی

پر شدن

Ausfüllen, Bekleiden, Besetzen, Erfüllen, Füllen

واژه پیشنهادی

پر شدن

انباشت

معادل ابجد

پر شدن

556

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری