معنی پستاندار

فرهنگ معین

پستاندار

(پِ) (اِمر.) رده ای از جانوران مهره دار خون گرم اغلب دارای بدن پوشیده از پشم یا مو به ویژه دارای غده های پستانی در ماده ها و معمولاً بچه زا. ج. پستانداران.

فرهنگ عمید

پستاندار

هر جاندار که بچه بزاید، بچۀ خود را شیر بدهد، خونگرم و دارای ستون فقرات باشد. مادۀ آن‌ها در پستان‌ها غده‌هایی دارند که شیر از آن‌ها می‌تراود،

حل جدول

پستاندار

زنده ‌زا

فارسی به انگلیسی

فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

پستاندار

جانوری که صاحب پستان باشد و بچه خود را شیر دهد

فارسی به ایتالیایی

معادل ابجد

پستاندار

718

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری