معنی پستاندار کوچک درختی در آمریکا

لغت نامه دهخدا

درختی

درختی. [دِ رَ] (ص نسبی) منسوب به درخت. هر چیز که نسبت به درخت دارد، چون سیب درختی و جز آن. || از رستنی ها آنچه همانند درخت تنه و ساقه دارد و بر زمین گسترده نباشد چون شاه پسند درختی، شمشاد درختی و جز آن. رجوع به درخت شود.

فرهنگ عمید

پستاندار

هر جاندار که بچه بزاید، بچۀ خود را شیر بدهد، خونگرم و دارای ستون فقرات باشد. مادۀ آن‌ها در پستان‌ها غده‌هایی دارند که شیر از آن‌ها می‌تراود،

فارسی به انگلیسی

فرهنگ فارسی هوشیار

پستاندار

جانوری که صاحب پستان باشد و بچه خود را شیر دهد

فرهنگ معین

پستاندار

(پِ) (اِمر.) رده ای از جانوران مهره دار خون گرم اغلب دارای بدن پوشیده از پشم یا مو به ویژه دارای غده های پستانی در ماده ها و معمولاً بچه زا. ج. پستانداران.

فارسی به عربی

فارسی به ایتالیایی

فارسی به آلمانی

درختی

Baumartig [adjective]

معادل ابجد

پستاندار کوچک درختی در آمریکا

2457

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری