معنی پس انداز کردن

لغت نامه دهخدا

پس انداز کردن

پس انداز کردن. [پ َ اَ ک َ دَ] (مص مرکب) یخنی نهادن. ذخیره کردن. اندوختن. پس دست نگاه داشتن. پستائی کردن. پس افکندن. اذّخار.

فرهنگ معین

پس انداز کردن

(~. کَ دَ) (مص م.) ذخیره کردن، صرفه جویی کردن.

حل جدول

پس انداز کردن

اندوخته، ذخیره

فارسی به انگلیسی

فارسی به ترکی

پس انداز کردن‬

tasarruf etmek, para biriktirmek

فارسی به عربی

پس انداز کردن

انقذ، اِدّخار

فرهنگ فارسی هوشیار

پس انداز کردن

(مصدر) ذخیره کردن صرفه جویی کردن.

فارسی به ایتالیایی

فارسی به آلمانی

پس انداز کردن

Ersparen, Retten, Sichern retten, Sichern, Sparen, Spart

معادل ابجد

پس انداز کردن

399

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری