معنی پشت سرهم

لغت نامه دهخدا

پشت سرهم

پشت سرهم. [پ ُ ت ِ س َ رِ هََ] (ق مرکب) دُمادُم. پیاپی. پی درپی. متتابع. متوالی. متوالیاً.

حل جدول

پشت سرهم

یکروند

دمادم

ریسه

زنجیره ای

یک روند

زنجیره‌ای

یکروند

فارسی به انگلیسی

پشت‌ سرهم‌

Running, Together, Progressive

معادل ابجد

پشت سرهم

1007

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری