معنی پلمب
فرهنگ معین
قطعه سرب یا موم آب شده ای که برای جلوگیری از دستکاری و سوءاستفاده به سر پاکت یا در مغازه یا خانه یا مکان دیگری مهر شود، مهرو موم. (فره)، مجازاً به معنی تعطیل کردن و بستن جایی. [خوانش: (پُ لُ) [فر.] (اِ.)]
فرهنگ عمید
مُهر سربی کوچک سوراخدار که بعد از بستن در جایی یا چیزی با نخ به آن وصل میکنند تا از دستخوردگی در امان بماند،
* پلمب شدن: (مصدر لازم) [مجاز] بسته شدن، تعطیل شدن جایی،
حل جدول
مهر و موم
فرهنگ فارسی هوشیار
فرانسوی سرب، اسربک مهر سربی کوچک
معادل ابجد
74