معنی پناه دادن

لغت نامه دهخدا

پناه دادن

پناه دادن. [پ َ دَ] (مص مرکب) زنهار دادن. در حمایت خویش گرفتن. پشتی کردن. اعاذه. ایواء. تاویه. تحصیه.صری. خفر؛ پناه دادن کسی را. (منتهی الارب). || پناه بردن: و چنانکه مرغ پناه به آشیان دهد ایشان پناه بذکر من دهند. (کیمیای سعادت). متوجه مرد گشته برسیدند و پناه بدو دادند. (جهانگشای جوینی).

حل جدول

فارسی به انگلیسی

پناه‌ دادن‌

Harbor, House, Screen, Shelter

فارسی به عربی

پناه دادن

سیاج، ماوی، ملجا، منزل، میناء

فرهنگ فارسی هوشیار

پناه دادن

در پناه کسی در آمدن

فارسی به آلمانی

پناه دادن

Das haus, Der hafen [noun], Einzäunung (f), Fechten, Haus (n), Rente (f), Staket (n), Unterkunft (f), Zaun (m)

واژه پیشنهادی

پناه دادن

تعویذ

اجاره

معادل ابجد

پناه دادن

117

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری