معنی پیشگویی
فرهنگ عمید
بیان اخبار و حوادث پیش از وقوع آنها،
حل جدول
غیبگویی
مترادف و متضاد زبان فارسی
پیشبینی، غیبگویی، کهانت
فارسی به انگلیسی
Augury, Divination, Portent, Prediction, Prescience, Prevision, Prognostic, Prognostication
فارسی به عربی
اوراکل، سکن، طالع
فرهنگ فارسی هوشیار
عمل پیشگو کهانت غیب گویی.
فارسی به آلمانی
Omen [noun]
معادل ابجد
358