معنی چربزبان
حل جدول
مترادف و متضاد زبان فارسی
خوشسخن، چربگفتار، شیرینزبان، چاپلوس، زبانبهمزد، متملق، مداهنهگر،
(متضاد) بدزبان، چاچول، چاچولباز، حراف، زبانباز
زبانباز
چاپلوس، چاخان، چربزبان، زبانبمزد، متملق
متصلف
لافزن، گزافهگو، خودستا، چاپلوس، چربزبان
مجیزگو
صفت چاپلوس، چربزبان، متملق، مداهنهگر
مداهنهگر
صفت چاپلوس، چربزبان، زبانبهمزد، متملق
مداهن
صفت چاپلوس، چربزبان، متملق، زبانبهمزد، مداهنهگر
مجاملهگر
چاپلوس، متملق، مداهنهگر، زبانباز، چربزبان، مجاملهکار، زبانبهمزد، مجیزگو
تملقگو
صفت چاپلوس، چربزبان، زبانبمزد، متملق، مجیزگو، مداهنهگر
فرهنگ عمید
معادل ابجد
265