معنی چست
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
چالاک، چابک، تند، سریع. [خوانش: (چُ) (ص.)]
فرهنگ عمید
چابک، چالاک، جلد: مبین در عبادت که پیرند و سست / که در رقص و حالت جوانند و چست (سعدی۱: ۱۲۶)،
(قید) تندوسریع،
(قید) [قدیمی] محکم، استوار،
(قید) [قدیمی] تنگ و چسبان،
[قدیمی] زیبا و متناسب،
حل جدول
چالاک
مترادف و متضاد زبان فارسی
تند، جلد، چالاک، چیرهدست، زرنگ، سریع، فرز، استاد، ماهر، محکم، استوار، برازنده، موزون،
(متضاد) ناموزون
فارسی به انگلیسی
Alert, Brisk, Clever, Dexterous, Expeditious, Light-Footed, Lissom, Lissome, Nimble, Speedy, Tripping
فارسی به عربی
بسرعه، سریع
فرهنگ فارسی هوشیار
چالاک و چابک را گویند
معادل ابجد
463