معنی چشم سفید

لغت نامه دهخدا

چشم سفید

چشم سفید. [چ َ / چ ِ س َ / س ِ] (ص مرکب) گستاخ و بی شرم و بی حیا و بی ادب. (ناظم الاطباء). لجوج و پررو و حرف نشنو. چشم سپید و وقیح. || کنایه از چشم کور و نابینا. (آنندراج). مرادف چشم شکسته و دیده ٔ سفید. (از آنندراج):
ورق دیده ٔ یعقوب همین مضمون داشت
که شود صبح طرب چشم سفید آخر کار.
خواجه آصفی (از آنندراج).
رجوع به چشم سپیدشدن شود.

فرهنگ عمید

چشم سفید

پررو، بی‌حیا، بی‌شرم،
بی‌ادب، گستاخ،
لجوج،

حل جدول

چشم سفید

بی شرم و بی حیا

لجوج و حرف نشنو، نافرمان

فارسی به انگلیسی

چشم‌ سفید

Brazen, Shameless, Stubborn

فارسی به عربی

فرهنگ فارسی هوشیار

چشم سفید

بی حیا، بی شرم

معادل ابجد

چشم سفید

497

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری