معنی چهرهای اجتماعی که فرد به دنیای بیرون ارائه میکند
حل جدول
فرهنگ معین
(اِ ئِ) [ع. ارائه] (مص م.) نمودن، نشان دادن.
فرهنگ عمید
عربی به فارسی
انسی , دسته جمعی , وابسته بجامعه , اجتماعی , گروه دوست , معاشرتی , جمعیت دوست , تفریحی
فرهنگ واژههای فارسی سره
پدیدار کردن، نمایاندن، پیشکش، پیش آوری
فارسی به ایتالیایی
esibizione
مترادف و متضاد زبان فارسی
عرضه، نمایش، نشاندادن، نمودن
فرهنگ فارسی هوشیار
نشان دادن
اجتماعی
گروهی مردمی چپیرگی، خوگر دمساز (صفت) منسوب به اجتماع مقابل فردی. کاری که به اجتماع و به همگان بستگی داشته باشد آنچه مربوط بگروهی باشد که با هم زندگی میکنند مانند مو ء سسات فرهنگی بهداشتی اقتصادی سیاسی تعاونی و مانند آنها، کسی که با آداب و رسوم همگانی آشنا و دمساز است، طرفدار اجتماع سوسیالیست. یا کارهای اجتماعی. کارهایی که بسود اجتماع مردم صورت میگیرد.
لغت نامه دهخدا
فرد. [ف ُ رُ] (ع ص) بی عدیل. (از منتهی الارب). متفرد. (اقرب الموارد). سیف فرد؛ شمشیر باجوهر و بی عدیل. (منتهی الارب).
معادل ابجد
1739