معنی کارآگاه داستان های پلیسی جان بوکان
حل جدول
ریچارد هنی
نام های ایرانی
دخترانه، زیبارویان، عروسها، نام شهری در کردستان (نگارش کردی: بوکان)
لغت نامه دهخدا
بوکان. (اِ خ) نام یکی از بخشهای شهرستان مهاباد در جنوب شرقی مهاباد در استان چهارم (آذربایجان غربی). مرکز آن قصبه ٔ بوکان در 56کیلومتری جنوب شرقی مهاباد و در مسیر شوسه ٔ میاندواب و سقز واقع است. سکنه ٔ این قصبه 3074 تن است و آب آن از رودخانه ٔ سیمین رود است. محصولات: غلات، توتون، چغندر قند و غیره. (فرهنگ فارسی معین).
بوکان. (اِ) نعل آهنی باشد که بوقت رفتن بالای برف، در پا کنند. || برف خانه. (آنندراج).
بوکان. (اِخ) دهی از دهستان الموت، بخش معلم کلایه در شهرستان قزوین واقع است و 136 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).
بوکان. (اِخ) دهی از دهستان کمین است که در بخش زرقان شهرستان شیراز واقع است. و 560 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).
گل تپه بوکان
گل تپه بوکان. [گ ُ ت َ پ َ] (اِخ) دهی است از دهستان آختاجی بوکان بخش بوکان شهرستان مهاباد واقع در 3500گزی جنوب بوکان در مسیر راه شوسه ٔ بوکان به سقز. محلی است جلگه، معتدل سالم دارای 255 تن سکنه است. آب آنجا از سیمینه رود و محصول آن غلات، توتون و حبوبات است. شغل اهالی زراعت و گله داری و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است. راه شوسه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
علی آباد بوکان
علی آباد بوکان. [ع َ دِ] (اِخ) دهی است از دهستان آختاچی بوکان بخش بوکان شهرستان مهاباد واقع در 2 هزار و پانصد گزی شمال بوکان و در مسیر راه شوسه ٔ بوکان به میاندوآب. ناحیه ایست جلگه و دارای آب و هوای معتدل و مالاریائی. سکنه ٔ آن 338 تن است. آب آن از رودخانه ٔ سیمین رود تأمین میشود. محصول آن غلات، توتون، حبوبات و چغندر است. اهالی به زراعت و گله داری اشتغال دارند، و صنایع دستی آنان جاجیم بافی است.راه آن شوسه است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
فارسی به انگلیسی
Detective
حکومت پلیسی
Police State
داستان پلیسی
Detective Story
جان
Breath, Inner Man, Juice, Life, Soul, Spirit
کارآگاه (خودمانی)
Dick, Gumshoe, Sleuth
کارآگاه خصوصی
Investigator, Pnvate Detective, Private Investigator
فرهنگ معین
(اِ.) زهدان، رحم.
معادل ابجد
1025