معنی کارگردان فیلم پابرهنه دربهشت

لغت نامه دهخدا

دربهشت

دربهشت. [دَ ب ِ هَِ] (اِخ) دهی است از دهستان ریوند بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور، واقع در 3هزارگزی جنوب نیشابور، با 129 تن سکنه. آب آن از قنات و راه آن ارابه رو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

دربهشت. [دَ ب ِ هَِ] (اِخ) دهی است از دهستان ماول بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور. آب آن از قنات و راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


پابرهنه

پابرهنه. [ب ِ رَ ن َ / ن ِ] (ص مرکب) حافی. حافیه. تهی پا. بی کفش:
عاقل بکنار آب تا پل می جست
دیوانه ٔ پابرهنه از آب گذشت.
؟
|| تهیدست. مفلس. احفاء؛ پابرهنه گردانیدن.


یخ دربهشت

یخ دربهشت. [ی َ دَ ب ِ هَِ] (اِ مرکب) نوعی از حلوا باشد و بعضی گویند حلوای برنج است. (برهان). قسمی از حلوا. (ناظم الاطباء). نوعی از حلوا. (غیاث). نام حلوا است. (شرفنامه ٔ منیری). غذایی که از نشاسته و شیر و قند پزند. ترحلوایی است که از نشاسته و قند پزند و به قسمتهای مساوی به صورت لوزی بریده در ظرفی نهند و بر سر سفره گذارند. (یادداشت مؤلف). نوعی از حلوا و بعضی گویند حلوای برنج است. در هندوستان نوعی از حلواست که آن رادر بهشت گویند و این ظاهراً غیر یخ دربهشت است. یخ تر بهشت. (آنندراج). قار حلواسی. (لغات دیوان بسحاق): قبری در میان آن بقعه بود مانند سنگ مرمرچون نیک نگاه کردم از یخ دربهشت تراشیده بودند. (رساله ٔ خوابنامه ٔ بسحاق ص 151). رجوع به یخ تربهشت شود.

فرهنگ فارسی هوشیار

پابرهنه

‎ (صفت) بی کفش، بی چیز تهیدست، بدون پاپوش: (شه چو عجز آن حکیمان را بدید پابرهنه جانب مسجد دوید. ) (مثنوی)

فرهنگ عمید

پابرهنه

کسی که کفش و جوراب در پا ندارد: شه چو عجز آن حکیمان را بدید / پابرهنه جانب مسجد دوید (مولوی: ۳۷)،
(اسم، صفت) [مجاز] بی‌چیز، تهیدست،

واژه پیشنهادی

فارسی به عربی

فرهنگ معین

پابرهنه

بی کفش، تهیدست، بی چیز. [خوانش: (بِ رِ نِ) (ص مر.)]

تعبیر خواب

پابرهنه


اگر در خواب خود را با لباسهایی پاره و پا برهنه سرگردان دیدید، به این معنا است که برای رسیدن به اهداف خود باید توقعات خود را کم کنید تا دچار ناامیدی نشوید. - آنلی بیتون

معادل ابجد

کارگردان فیلم پابرهنه دربهشت

1832

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری