معنی کارگردان فیلم یک داستان واقعی
حل جدول
فارسی به عربی
اصیل، جدا، حرفی، حقیقی، خرسانه، صحیح، ضروری، فعلی، واقعی، یمین
عربی به فارسی
وابسته بواقع امر , حقیقت امری , واقعی , واقع بین , تحقق گرای , راستین گرای
واقع بین , تحقق گرای , راستین گرای
واژه پیشنهادی
امیر شهاب رضویان
کارگردان فیلم گاهی واقعی
رامین لباسچی
کارگردان سریال یک داستان
محمد رحمانیان
کارگردان فیلم رعد، یک داستان زنانه
برنا کازرانی
لغت نامه دهخدا
واقعی. [ق ِ] (ص نسبی) حقیقی. راستین. || راست. درست. صحیح. || محقق. به طور یقین. || به طور کامل. (ناظم الاطباء).
واقعی. [ق ِ] (اِخ) ابن علی طوسی شاعری بوده است در دربار اکبرشاه و این اشعار ازوست:
نه بر جبین تو از روی ناز چین پیداست
که بحر حسن تو زد موج اینچنین پیداست
هنوز از می نازست نشأه ای در سر
ز سر گرانیت ای ترک نازنین پیداست
چه احتیاج به ماه نواست در شب عید
ترا که ماه نو از چاک آستین پیداست.
(از تذکره ٔ صبح گلشن).
رجوع به فرهنگ سخنوران ذیل واقعی هروی شود.
فرهنگ معین
(قِ) [ع - فا.] (ص نسب.) حقیقی، راست.
فرهنگ واژههای فارسی سره
راستین
کلمات بیگانه به فارسی
راستین
معادل ابجد
1389