معنی کالار

لغت نامه دهخدا

کالار

کالار. (اِ) آب کندی را گویند که بسیار عمیق باشد و از کنار تا کنار او آن مقدار باشد که اسب و آدم نتواند جست. (برهان). || تالاب بزرگ که اسب و آدم از آن نتواند گذرد. || تخته سنگ تنگ و نازکی را نیز گویند که بر روی مردروهای زیر حمام و جویهای آب پوشند. (برهان). سنگ نازک چون آجر که روی جوی را پوشانند. تَلَه (در تداول مردم قزوین).

فرهنگ معین

کالار

آبکند عمیق که اسب و سوار از آن گذر نتواند کرد، تخته سنگ پهن و نازک. [خوانش: (اِ.)]

فرهنگ عمید

کالار

تخته‌سنگ پهن و نازک،

حل جدول

کالار

تخته سنگ پهن


تخته سنگ پهن

کالار


تخته سنگ بزرگ

کالار

فارسی به انگلیسی

واژه پیشنهادی

فرهنگ فارسی هوشیار

راگ استون

انگلیسی کالار

معادل ابجد

کالار

252

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری