معنی کتابخوان‏

لغت نامه دهخدا

کتابخوان

کتابخوان. [ک ِ خوا / خا] (نف مرکب) کتاب خواننده. مطالعه کننده ٔ کتاب. آنکه کتابها را مطالعه کند. (فرهنگ فارسی معین). || آنکه عادت به بسیار کتاب خواندن دارد. (یادداشت مؤلف). اهل کتاب. اهل مطالعه. || باسواد. قادر به قرائت. که خواندن تواند: خدیجه بنزد ورقه آمد که کتاب خوان بود. (قصص الانبیاء). چون شدید برفت شدادبجای وی نشست و کتابخوان و زیرک بود. (قصص الانبیاء). بدان که قارون پسر عم موسی بود اول مؤمن بود و کتابخوان. (قصص الانبیاء). در روی زمین هیچ پادشاهی نماند و آصف کتابخوانی بود که هیچ کس توریه را از آن بهتر نمی دانست. (قصص الانبیاء). || آنکه برای پادشاه یا بزرگی کتاب خواند. (فرهنگ فارسی معین).

حل جدول

کتابخوان‏

فیلمی از استفن دالدری

فرهنگ فارسی هوشیار

کتابخوان

(صفت) آنکه کتابها را مطالعه کند، آنکه برای پادشاه یا بزرگی کتاب خواند.

فارسی به ایتالیایی

معادل ابجد

کتابخوان‏

1080

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری