معنی کرون

لغت نامه دهخدا

کرون

کرون. [ک ُرْ وَ] (اِ) کرن. (برهان) (ناظم الاطباء). کرند. کرنده. کرنگ. (فرهنگ فارسی معین). اسبی را گویند که رنگ او مابین زرد و بور باشد. (برهان) (ناظم الاطباء) (آنندراج). رجوع به کرن، کرند، کرنده و کرنگ شود.

کرون. [ک َرْ وَ] (اِخ) نام یکی از بلوکات اصفهان. (منتهی الارب). از بلوکات اسپاهان حد شمالی برخوار و دهق، شرقی نجف آباد، جنوبی لنجان و فریدن و غربی فریدن است، 95 قریه و در حدود 19352 تن جمعیت دارد. (یادداشت مؤلف).

حل جدول

کرون

واحد پول استونی

واحد پول ایسلند

واحد پول دانمارک

واحد پول سوئد

واحد پول نروژ

فارسی به انگلیسی

گویش مازندرانی

کرون

مرتعی در حوزه ی کارمزد در منطقه ی سوادکوه

فرهنگ فارسی هوشیار

کرون

انگلیسی افسر، تارک، جایزه (این واژه: جای زه و پارسی است) ‎ (اسم) رنگ میان زرد و بور رنگ بین سرخ و زرد، (صفت) آنچه برنگ مزبور باشد.

معادل ابجد

کرون

276

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری