معنی کشاورز
فرهنگ عمید
زارع، دهقان، برزگر،
[قدیمی] محل زراعت، مزرعه: در کشاورز دین پیغمبر / این فرومایگان خسوخارند (ناصرخسرو: ۴۷۳)،
فارسی به ترکی
çiftçi, ekinci
لغت نامه دهخدا
کشاورز. [ک َ /ک ِ وَ] (نف مرکب) دهقان. برزیگر. کشتکار. زراعت کننده. (ناظم الاطباء) (از برهان). کشتمند. بَردِربَه. برزگر. مُحاقِل. زارع. حاقِل. حارث. اَکّار. مزارع. اِرّیس. بَیزار. حراث. تلم. تیاز. فَلاّح:
کشاورز و آهنگر و پای باف
چو بی کار باشند سرشان بکاف.
بوشکور بلخی.
کشاورز یا مردم پیشه ور
کسی کو به رزمت نبندد کمر.
فردوسی.
کشاورز جنگی شود بی هنر
نژاد و هنر کمتر آید به بر.
فردوسی.
کشاورز و دهقان سپاهی شدند
دلیران سزاوار شاهی شدند.
فردوسی.
کشاورز با مرد دهقان نژاد
یکی شد بر ما بهنگام داد.
فردوسی.
جمله ٔ کسان... بدیوان رفتند و حال باز نمودند که جمله ٔ کشاورزان... و هرکرا باز میخواستند بگرفتند. (تاریخ بیهقی).
بل کشاورز خدایست و در او کشت حکیمان
وندرو این جهلاشان مثلا چون خس و خارند.
ناصرخسرو.
مر دهقانان را و کشاورزان را بدین وقت حق بیت المال دادن آسان بود. (نوروزنامه). چنانکه غرض کشاورز در پراکندن تخم دانه باشد که قوت اوست. (کلیله و دمنه).
گشت ماهان ز بیم او لرزان
تخمی افکند چون کشاورزان.
نظامی.
اهل عالم همه کشاورزند
هرچه کارند همچنان دروند.
ابن یمین.
|| کافر. (ترجمان القرآن) (منتهی الارب) (دهار). || (اِ مرکب) زمین زراعت. (ناظم الاطباء). زمین برای کشت. مزرع. مزرعه. (یادداشت مؤلف):
در کشاورز دین پیغمبر
این فرومایگان خس و خارند.
ناصرخسرو.
چون کشاورز خوک و خار گرفت
تخم اگر بفکنی بود تاوان.
ناصرخسرو.
|| وقت و موسم زراعت و کشتکاری. (ناظم الاطباء).
ده کشاورز
ده کشاورز. [دِه ْ ک َ / ک ِ وَ] (اِ مرکب) کشاورز مقیم ده. روستایی که به کارکشاورزی اشتغال دارد. (یادداشت مؤلف):
چو در کشت و کار جهان بنگریم
همه ده کشاورز یکدیگریم.
نظامی.
و رجوع به دهقان شود.
فرهنگ معین
(کِ وَ) (ص فا.) دهقان، برزگر.
حل جدول
کدیور
ورزگار
بازیار
اکار، کدیور
دهقان، زارع، برزگر، فلاح، بازیار، ورزکار
برزه گر
ورزکار
اکار
دهقان، زارع، برزگر، فلاح
کدیور
محمدعلی کشاورز
محمدعلی کشاورز ۲۶ فروردین سال ۱۳۰۹ در اصفهان به دنیا آمد. وی فارغالتحصیل هنرستان هنرپیشگی تهران و دانشکده هنرهای دراماتیک است و فعالیت هنریاش را از سال ۱۳۳۹ با حضور در نمایش «ویولن ساز» کره مونا آغاز کرد. کشاورز سپس با ایفای نقش در نمایشهایی چون آنتیگون، آندورا، ادیپوس شهریار، بازی استریندبرگ، دایی وانیا، عاشق مترسک، لبخند باشکوه آقای گیل به بازیگری حرفهای در تئاتر بدل شد.
وی در سال ۱۳۴۷ به تلویزیون رفت و کارگردانی هنری قسمتهایی از سریال خانه قمر خانم را به عهده گرفت و بعدها در سریالهای تلویزیونی زیادی همچون داییجان ناپلئون، هزاردستان، سربداران، سلطان و شبان، گرگها خاکستری رنگاند، پدرسالار و... به نقش آفرینی پرداخت. محمدعلی کشاورز برای نخستینبار در سال ۱۳۴۳ با فیلم شب قوزی ساخته فرخ غفاری بازیگری در سینما را نیز تجربه و در حدود ۴۷ فیلم سینمایی ایفای نقش کرد. کشاورز برای بازی در فیلم مادر ساخته علی حاتمی نامزد دریافت سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد شد.
برخی از آثار هنری محمدعلی کشاورز:
رگبار
خشت و آینه
برزخیها
کمال الملک
مردی که موش شد
کفشهای میرزانوروز
مادر
جست وجو در جزیره
ناصرالدین شاه آکتور سینما
دلشدگان
آقای بخشدار
زیر درختان زیتون
روز واقعه
کمیته مجازات
فارسی به انگلیسی
Agriculturist, Agronomist, Farmer
فارسی به ایتالیایی
contadino
مترادف و متضاد زبان فارسی
برزگر، برزیگر، حارث، دهقان، زارع، زراعتپیشه، فلاح، کشتکار، ورزکار
فارسی به عربی
تابع، زوج، فلاح، مزارع، مهندس زراعی
فرهنگ فارسی هوشیار
زراعت کننده، کشتکار، برزگر، حارث
فارسی به آلمانی
Ehemann (m), Freiasse, Gatte (m), Gemahl (m), Kleinbauer, Mann (m), Pächter [noun], Bauer (m), Farmer (m), Landwirt (m), Ökonom (m)
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
534