معنی کشور ملقب به سرزمین ماتادور

حل جدول

کشور ملقب به سرزمین ماتادور

اسپانیا


ماتادور

گاوباز اسپانیایى

گاو باز

گاوباز


سرزمین و کشور

اقلیم

واژه پیشنهادی

فرهنگ معین

ماتادور

(دُ) [فر.] (اِ.) کسی که در میدان عمومی با گاو مبارزه می کند، گاوباز.


ملقب

(مُ لَ قَّ) [ع.] (اِمف.) دارای لقب، لقب دار.

لغت نامه دهخدا

ملقب

ملقب. [م ُ ل َق ْ ق ِ](ع ص) لقب دهنده.(ناظم الاطباء).

ملقب. [م ُ ل َق ْ ق َ](ع ص) لقب نهاده شده.(آنندراج). دارای لقب و دارای پاژنامه.(ناظم الاطباء). لقب دار. بالقب. آنکه لقب دارد.(یادداشت به خط مرحوم دهخدا): شکر خادم برنشست و برادر هارون اسماعیل ملقب به خندان در پیش کرد.(تاریخ بیهقی چ ادیب ص 700).


سرزمین

سرزمین. [س َ زَ] (اِ مرکب) ملک.مملکت. ناحیت. کشور. اقلیم. مرز و بوم:
سحرگه رهروی درسرزمینی
همی گفت این معما با قرینی.
حافظ.
سرزمینی است که ایمان فلک رفته بباد.
؟

مترادف و متضاد زبان فارسی

سرزمین

ارض، اقلیم، بوم، خطه، دیار، زمین، قلمرو، کشور، مرزوبوم، ملک، مملکت، ناحیه

فرهنگ عمید

سرزمین

زمین پهناور که قوم و طایفه‌ای در آنجا به‌سر ببرند، مرزوبوم، کشور،


ملقب

کسی که لقب دارد یا لقبی به ‌او داده شده، لقب‌دار،

فرهنگ فارسی هوشیار

ملقب

لقب نهاده شده، لقب دار

معادل ابجد

کشور ملقب به سرزمین ماتادور

1724

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری