معنی کنایه از بینظم و لاقید
حل جدول
شرتی
بینظم
هردمبیل
نامتناسب و بینظم
هشلهف
بینظم و بیسلیقه
شِتِره
بیقاعده و بینظم
نابهنجار
آشفته و بینظم
هپلی هپو
لغت نامه دهخدا
لاقید. [ق َ] (ع ص مرکب) (از: لا، نه + قید، بند) بی قید. سهل انگار. لاابالی. بی اعتنا.
مترادف و متضاد زبان فارسی
فرهنگ فارسی هوشیار
بی قید سهل انگار بی اعتنا. یا لاقیدی. بی قیدی سهل انگاری. بی پروا، بی بند و بار
فرهنگ معین
(قَ یْ) [ع.] (ص.) سهل انگار، بی اعتناء.
فرهنگ عمید
بیقید، بیپروا، بیبندوبار،
فارسی به انگلیسی
Freewheeling, Indifferent, Thoughtless
واژه پیشنهادی
معادل ابجد
1247