معنی کنایه از پول نقد هنگفت

فارسی به عربی

پول نقد

نقد


هنگفت

عظیم، کبیر، هائل

لغت نامه دهخدا

هنگفت

هنگفت. [هََ گ ُ] (ص) گنده و سطبر و ضخیم. (برهان):
بهترین جامه ای بود هنگفت
مر مرا اوستاد چونین گفت.
سنائی.
فرستادم به خدمت رقعه ٔ وی
به دست پهلوی هنگفت و لمتر.
ابن یمین.
|| کنایه از بسیار هم هست و صاحب مؤیدالفضلا بجای نون تا آورده است که هتگفت باشد. (برهان).

فارسی به آلمانی

پول نقد

Bares geld, Kasse (f)


هنگفت

Gross, Groß, Groß weit umfassend, Groß, Weit

فارسی به ایتالیایی

پول نقد

contanti, in

عربی به فارسی

نقد

پول نقد , وصول کردن , نقدکردن , دریافت کردن , صندوق پول , پول خرد , نقد ادبی , انتقاد , عیبجویی , نقدگری , نکوهش , فن انتقاد , مقاله انتقادی

فرهنگ معین

هنگفت

ستبر، کلفت، بسیار، فراوان. [خوانش: (هَ گُ) (ص.)]

مترادف و متضاد زبان فارسی

هنگفت

بسیار، درشت، زیاد، سرسام‌آور، فوق‌العاده،
(متضاد) اندک

فرهنگ فارسی آزاد

نقد

نَقد، غیر از معانی مصدری، پول موجود و حاضر، پول نقد، مال یا کالائی که همان موقع داده شود (جمع: نُقُود)،

واژه پیشنهادی

فرهنگ عمید

هنگفت

ستبر، گنده،
زیاد، بسیار،

فرهنگ فارسی هوشیار

هنگفت

گنده و سطبر و ضخیم

معادل ابجد

کنایه از پول نقد هنگفت

841

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری