معنی کنایه از کار بیهوده کردن
حل جدول
واژه پیشنهادی
نامه سیاه کردن
گره به باد زدن
نقش در آب زدن
آب در هاون کوبیدن
ددیه بانی از کور جُستن
مهتاب به گز پیمودن
گوز بر گنبد نشاندن
گوهر به دریا بردن
خط بر آب نوشتن
حبه جانب کان بردن
چشمه خورشید به گِل گرفتن
صدف به عمان بردن
آهن سرد کوفتن
گل لگد کردن
زیره به کرمان بردن
آب به غربال پیمودن، آب با غربال پیمودن
نامه سیاه کردن
نیشتر بر رگ مرده زدن
نقش در آب زدن
معادل ابجد
621