معنی کوهنوردی
مترادف و متضاد زبان فارسی
کوهپیمایی، کوهسپری، کوهگردی
فارسی به ترکی
dağcılık
فرهنگ فارسی هوشیار
قسمی ورزش، کوهپیمائی، بالا رفتن از کوه برای دست یافتن بر ارتفاعات و قلل آن
فارسی به ایتالیایی
scalata
واژه پیشنهادی
کفش کوهنوردی
گریگری
هارنس سنگنوری
روبان تسمه ای
طناب
ترایکم
اسلینگ
کارابین
هشت فرود
از لوازم کوهنوردی
کیسه خواب
حل جدول
معادل ابجد
301