معنی کوچکترین واحد حافظه کامپیوتر

واژه پیشنهادی

اطلاعات عمومی

فرهنگ فارسی هوشیار

حافظه

قوه حافظه، مقابل قوه ذاکره، نیروئی است که جای آن تجویف اخیر دماغ است و کار آن نگاهداری چیزهائی است که نیروی واهمه آنرا درک کند از امور جزئیه، پس حافظه خزانه وهم است مانند خیال برای حس مشترک

لغت نامه دهخدا

کوچکترین

کوچکترین. [چ َ / چ ِ ت َ] (ص عالی) خردترین و کهترین. (ناظم الاطباء). خردترین. صغیرترین. (از فرهنگ فارسی معین). رجوع به کوچک شود. || کم وسعت ترین و کم حجم ترین. || اندکترین: کوچکترین اطلاعی به دست نیاوردم. || کم سن ترین. (فرهنگ فارسی معین).

فرهنگ معین

حافظه

(فِ ظِ) [ع. حافظه] (اِفا.) ذهن، قوه ای که ضبط و نگهداری مطالب را به عهده دارد.

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

فارسی به عربی

حافظه

ذاکره

معادل ابجد

کوچکترین واحد حافظه کامپیوتر

2401

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری