معنی کوکا

لغت نامه دهخدا

کوکا

کوکا. [ک ُ] (اِ) نامی است اسپانیولی که از زبان بومیان آرژانتینی گرفته شده است. درختچه ای است از گیاهان بومی پرو که از آن کوکائین تهیه کنند. مدخل استخراج شده از برگ این گیاه را هم نامند. (از لاروس). درختچه ای است به ارتفاع بین یک تا سه متر از تیره ٔ کتانیان، دارای ریشه های منشعب و ساقه ٔ صاف و به رنگ مایل به سفید و شاخه های راست و متعدد. برگهای آن متناوب و ساده و کامل و بیضوی و نوک تیز به درازی 4 تا 8 سانتیمتر و به رنگ سبز شفاف در سطح فوقانی پهنک است. برگهای این گیاه دارای بوی چای و طعم تلخ و قابض است. گلهای آن کوچک و منظم و به رنگ زرد مایل به سفید می باشد و شامل 5 کاسبرگ و 5 گلبرگ آزاد و 10 پرچم متصل بهم در قاعده است. در برگ کوکا یک تانن به نام اسید کوکاتانیک و سه آلکالوییدبه نام کوکایین و تروکزیلین و سینامیل کوکایین وجود دارد. خشب الاحمر کهوکا. کوهکا. کوکاآغاجی. (فرهنگ فارسی معین). کوکا، برگ خشک شده ٔ درخت کوچکی است به نام ارتسیرو کسیلوم کوکا. این درخت بومی کشورهای پرو و بولیوی است، ولی از پنجاه سال قبل در ممالک آمریکای جنوبی و جزایر سیلان و جاوه زراعت می شود و امروزه چهل درصد صادرات این محصول از جاوه است. هندوهای ممالک بولیوی و پرو و مکزیک و نواحی آمریکای جنوبی از قدیم الایام برگهای این نبات رابرای تخفیف گرسنگی و تحریک قوا می جویدند و به استعمال آن اعتیاد داشتند. هندوها پس از جویدن این برگها برای تحمل کارهای سخت طاقت مخصوص پیدا می کنند. اروپاییان پس از کشف قاره ٔ آمریکا کوکا را شناختند ولیکن تا نیمه ٔ دوم قرن گذشته آن را استعمال نمی کردند. از سال 1859 م. تحقیقات و مطالعات درباره ٔ این درخت شروع شد و به خواص و موارد استعمال آن معرفت حاصل گردید. برگ کوکا محتوی آلکالوییدهای متعددی است که مهمترین آنها کوکایین است. (از درمانشناسی تألیف محمدعلی غربی ج 1 ص 105). رجوع به مدخل بعد، کارآموزی داروسازی ص 190 و درمانشناسی تألیف عطائی ج 2 ص 803 شود.

کوکا.[ک َ] (هزوارش، اِ) بر وزن و معنی غوغا باشد که صدا و آواز بسیار بلند است. (برهان). به معنی آواز بلندو در فرهنگ رشیدی به ضم نوشته. اصح به فتح است، زیرا که این همان غوغا و فریاد است که غین با کاف تبدیل یافته چنانکه کیقباد (ظ: قباد) کواد شده... و به کاف فارسی بهتر است. (آنندراج). صدا و آواز بسیار بلندو غوغا. (ناظم الاطباء). آواز بلند و شاید اصل غوغاءعرب همین کلمه باشد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). رجوع به کوک (معنی دوم) شود. || یکی از نامهای ماه هم هست که عربان قمر خوانند. (برهان). نامی از نامهای ماه. (فرهنگ رشیدی). ماه و قمر. (ناظم الاطباء). نامی است از نامهای ماه. این معنی از کتاب زند مرقوم است. (فرهنگ جهانگیری). هزوارش کوکا (ماه). (حاشیه ٔ برهان چ معین).


پالمیرا

پالمیرا. (اِخ) شهری به کلمبیا واقع در دره ٔ کوکا دارای 27000 تن سکنه.

فرهنگ فارسی هوشیار

کوکا

اسپانیایی سر خچوب از گیاهان (اسم) درختچه ایست بارتفاع بین یک تا سه متر از تیره کتانیان دارای ریشه های منشعب و ساقه صاف و برنگ مایل بسفید و شاخه های راست و متعدد. برگهای آن متناوب و ساده و کامل و بیضوی و نوک تیز بدرازای 4 تا 8 سانتیمتر و برنگ سبز شفاف در سطح فوقانی پهنک است. برگهای این گیاه دارای بوی چای و طعم تلخ و قابض است. گلهای آن کوچک و منظم و برنگ زرد مایل بسفید میباشد و شامل 5 کاسبرگ و ‎5 گلبرگ آزاد و 10 پرچم متصل بهم در قاعده است. در برگ کوکا یک تانن بنام کوکائین و تروکزیلین و سینامیل کوکائین وجود دارد خشب الاحمر کهوکا کوهکا کوکا آغاجی.


قطاریق

های و هوی جنگ غوغای جنگ کوکا

فرهنگ معین

کوکا

(کُ) [فر.] (اِ.) درختچه ای از تیره کتانیان که از برگ های آن در امور پزشکی استفاده می شود و کوکایین هم از آن گرفته می شود. برگ های خشک شده آن مانند چای است و هنگام جویدن اثری مانند توتون دارد.

فرهنگ عمید

کوکا

درختچۀ بومی امریکای جنوبی با گل‌های کوچک و زرد که از برگ‌های آن کوکائین استخراج می‌شود،


کوکائین

آلکالوئیدی جامد، سفید مایل به زرد، بی‌بو، و تلخ‌مزه که از برگ‌های درخت کوکا استخراج می‌شود و مصرف دارویی دارد،

حل جدول

کوکا

درخت نوشابه


درخت نوشابه

کوکا


درخت نوشابه آمریکایی

کوکا


شیرینی اسپانیایی

انسیمادا، روسکوس فریتوس، کاسادیه یا، پستینیوس، کوکا،‌امپانادا، چوروس،


شیرینی خوشمزه اسپانیایی

انسیمادا، روسکوس فریتوس، کاسادیه یا، پستینیوس، کوکا،‌امپانادا، چوروس، تورون، مانتکادو، پولورون، بونیوئلوس، پانچینتا ،

گویش مازندرانی

کوکا

غوزه ی شکفته پنبه

واژه پیشنهادی

معادل ابجد

کوکا

47

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری