معنی گاریچی

لغت نامه دهخدا

گاریچی

گاریچی. (اِخ) دهی است از دهستان ستخواست بخش اسفراین شهرستان بجنورد، واقع در 50 هزارگزی باختر اسفراین. جلگه، معتدل، دارای 4 تن سکنه. زبان کردی. آب آن از قنات، محصول آنجا غلات، شغل اهالی زراعت است، راه آن مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).

حل جدول

گاریچی

راننده گاری


راننده گاری

گاریچی

فرهنگ فارسی هوشیار

گاریچی

کسیکه گاری میراند، دارنده گاری

مترادف و متضاد زبان فارسی

درشکه‌چی

ارابه‌ران، درشکه‌ران، کالسکه‌ران، کالسکه‌چی، کالسکه‌چی، گاریچی

معادل ابجد

گاریچی

244

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری