معنی گالیله
لغت نامه دهخدا
گالیله. [ل ِ] (اِخ) عالم ریاضی و فیزیک دان. وی در تاریخ 18 فوریه ٔ 1564 م. در پیزا تولد یافت و در فلورانس بتحصیل پرداخت و طب و ریاضیات را فراگرفت سپس منجم مشهوری گردید. اولین دوربین را او اختراع و بوسیله ٔ آن معلوم کرد که کره ٔ ماه دارای کوههای متعدد است و کهکشان از ستارگان کوچک ترکیب شده و غیر از اخترانی که به چشم میتوان دید ستارگان بیشمار دیگر نیز در آسمان وجود دارد، و علاوه بر این چهار ماه (قمر) از ماه های (اقمار) مشتری و لکه های خورشید را که متحرکند کشف کرد. گالیله تحت تأثیر فرضیه های ذیمقراطیس واقع شده معتقد گردید هرگونه تغییری در عالم مدیون و ناشی از حرکت جزیی اتم میباشد، گالیله عقاید خود را با استدلالات ریاضی و محاسبه ای توأم و ثابت کرد که عالم و کائنات مبتنی بر ریاضی میباشد. طولی نکشید مطالعات گالیله به مطالعه و عقاید کپلراضافه شد و این مهم به دست آمد که فرضیه ٔ قدیم یعنی مرکزیت زمین در کائنات صحیح نبوده و آفتاب مرکز عالم است نه زمین. این نظریه که بنام فرضیه ٔ کپرنیکی و یا فرضیه ٔ «هیلو سانتریک »موسوم است با پیدایش نیوتون مورد بحث و مطالعه واقعگردید و در نتیجه فرضیه ٔ کنونی یعنی آفتاب مرکز منظومه ٔ شمسی و سیارات در اطراف با حرکت معینی در گردش میباشند بدست آمد. در سال 1632 م. گالیله راجع به عقاید بطلمیوس و کپرنیک در باب حرکات منظومه ٔ شمسی کتابی نوشت سال بعد پاپ او را به رم خواست و اظهار عقیده ٔ او را در باب حرکت زمین گرد آفتاب کفر شمرد و مجبورش کرد که بزانو درآید و از آن عقیده استغفار کند. معروف است چون گالیله استغفار کرد از جا برخاسته بیرون رفت. دیدند که با انگشت روی زمین نوشته است: با اینهمه زمین حرکت میکند. او در سال 1642 م. درگذشت.
حل جدول
مخترع تلسکوپ
فارسی به انگلیسی
Galileo
سخن بزرگان
دنیا به حرف کسی گوش می دهد که دارای اراده ای قوی است و می داند که به کدامین سو می رود.
هرگز مردی ولو بسیار نادان را ندیدم که از وی چیزی نتوانم بیاموزم.
آموزگاران در را باز می کنند، اما این تویی که باید وارد شوی.
کار کنید تا همه غصه ها و پریشانی های خود را فراموش کنید.
شما نمی توانید به یک نفر چیزی را که خودش از قبل نمی داند یاد بدهید، [بلکه] فقط می توانید او را از آنچه می داند با خبر و آگاه کنید.
گویش مازندرانی
گلوله
معادل ابجد
96