معنی گرو گذاشتن
لغت نامه دهخدا
گرو گذاشتن. [گ ِ رَ / رُو گ ُ ت َ] (مص مرکب) چیزی را در گرو نهادن. گرو سپردن. رهن دادن.
حل جدول
فارسی به انگلیسی
Pawn, Pledge
فارسی به ترکی
ipotek etmek
فرهنگ فارسی هوشیار
چیزی را بعنوان گرو نزد کسی گذاشتن گرو نهادن. یا ریش به گرو گذاشتن. واسطه اجرای عملی شدن با خواهش.
فارسی به ایتالیایی
impegnare
معادل ابجد
1697