معنی گسیخته
لغت نامه دهخدا
گسیخته. [گ ُ ت َ / ت ِ] (ن مف) بریده. ازهم جدا شده. رجوع به گسیختن شود.
فرهنگ معین
(گُ تِ یا تَ) (ص مف.) بریده، از هم جدا شده.
فرهنگ عمید
گسسته،
پارهشده،
حل جدول
پاره
مترادف و متضاد زبان فارسی
بریده، پاره، دریده، قطع، گسسته، منفصل، منقطع،
(متضاد) متصل
فارسی به انگلیسی
Disjointed, Inconsequent
فارسی به عربی
مفکک
فرهنگ فارسی هوشیار
(اسم) بریده جدا شده.
معادل ابجد
1095