معنی گوشه‌ای در دستگاه‌های سه‌گاه و چهارگاه

فرهنگ عمید

چهارگاه

از دستگاه‌های هفت‌گانۀ موسیقی ایرانی،
[قدیمی] از شعبه‌های بیست‌وچهارگانۀ موسیقی ایرانی،


حزان

گوشه‌ای در دستگاه‌های سه‌گاه و چهارگاه،

لغت نامه دهخدا

چهارگاه

چهارگاه. [چ َ / چ ِ] (اِ مرکب) خانه ٔ چهارم نرد که برای برگرفتن یک مهره از آن چهار خال کعبتین باید. چهارخان. چارخان. رجوع به شش گاه و یک گاه شود. (یادداشت مؤلف).

چهارگاه. [چ َ] (اِخ) دهی است از دهستان کلیائی بخش سنقر کلیائی شهرستان کرمانشاهان. در 18 هزارگزی سنقرو هزارگزی باختر راه فرعی گردکانه واقع است. 120 تن سکنه دارد. از چشمه و رودخانه همدان آبیاری میشود. محصولش غلات، حبوبات و توتون است. شغل اهالی کشاورزی و قالیچه بافی است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).

چهارگاه. [چ َ] (اِخ) دهی است از دهستان ایل تیمور بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد. در 36هزارگزی جنوب مهاباد و 4هزارگزی خاور شوسه ٔ مهاباد به سردشت واقع است کوهستانی و معتدل است، 216 تن سکنه دارد. از چشمه آبیاری میشود. محصولش غلات، توتون و حبوبات است. شغل اهالی زراعت و گله داری است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).

چهارگاه. [چ َ / چ ِ] (اِ مرکب) یکی از دستگاههای موسیقی ایرانی است. دستگاهی است بسیار قدیم و اصیل. این دستگاه جنبه ٔ پهلوانی و حماسی دارد و حرکت و پیشرفت را میرساند. مقدمه ٔ آن متین وموقر است و مویه و منصوری آن خون انگیز و مخالف آن شکایت آمیزست. مبارک باد، آواز محلی شاد و پرجنبش که درسراسر ایران در جشن های عروسی با هلهله و شادی می خوانند، در این دستگاه ساخته شده است و فواصل پی در پی و درجات آن از مایه ٔ «دو» بدین ترتیب است: ب. ب. + ط. جَ. ط. ب. ب. + ط. جَ. گوشه های دیگر این دستگاه عبارتند از: بدر، زابل، بسته نگار، مویه، حصار، پس حصار، معربد، مخالف، مغلوب، دوبیتی، کرشمه، حزین، خزان، حدی، ارجوزه، منصوری، ساربانک، پرپرستوک، شهرآشوب، حاشیه، لزگی. || کنایه از کالبد عنصری باشد که از چهار عنصر ترکیب یافته است. (از آنندراج).

فرهنگ معین

چهارگاه

(~.) (اِمر.) یکی از هفت دستگاه موسیقی ایرانی که جنبه حماسی و پهلوانی دارد.

معادل ابجد

گوشه‌ای در دستگاه‌های سه‌گاه و چهارگاه

1384

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری