گوشهگیری، انزوا،
کز
رهبانیت
Isolation, Solitude
گوشه گیری عزلت انزوا.
751
گوشهنشینی
نوعی شیرینی
غیردینی
شهرنشینی
گندهبینی
دارچینی
بیدینی
بی دینی
سخن افرینی
اندوهگینی
جایگزینی
عطرشیرینی
گوشه نشینی
شهر نشینی
گشوده نشدنی
گنده بینی
شهر نشین
هم نشینی
کوه شیلی
گوشه چشم
ته نشین