معنی گوش به زنگ
لغت نامه دهخدا
گوش به زنگ. [ب ِ زَ] (ص مرکب) متوجه. منتظر. بیوسان.
- گوش به زنگ بودن، در انتظار بودن. مراقب و مواظب و متوجه بودن. و نیز رجوع به همین ترکیب در ذیل ترکیب های گوش شود.
فرهنگ معین
(بِ. زَ) (ص مر.) منتظر، مترصد، آماده عمل.
فرهنگ عمید
متوجه و منتظر امری یا خبری که شاید برسد،
* گوش به زنگ بودن: [عامیانه، مجاز] متوجه و مراقب و منتظر بودن،
حل جدول
فارسی به انگلیسی
Careful, Expectant, Vigilant, Wakeful, Watchful, Wide-Awake
معادل ابجد
410