معنی یاسیج

لغت نامه دهخدا

یاسیج

یاسیج. (اِ) یاسج:
عجب دلتنگ و بیمارم ز صد بگذشت تیمارم
تو گویی در جگر دارم دو صد یاسیج گرگانی.
منوچهری (از جهانگیری).
رجوع به یاسج شود.

حل جدول

یاسیج

تیر پیکان دار

معادل ابجد

یاسیج

84

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری